دانه ی دانش در ذهن لم یزرع، انباشت کج فهمی در زیست شناسی چگونه می تواند بهترین تدریس ها را تباه کند؟

پذیرفته شده برای پوستر ، صفحه 89-96 (8)
کد مقاله : 1000-CNF-FULL
نویسندگان
دانشجوی کارشناسی،آموزش زیست شناسی،دانشگاه فرهنگیان،تهران،ایران
چکیده
سالهاست که روش تدریس به شیرازه ی سرفصل تعلیم و تربیت بدل شده است. به رغم بحث های گسترده ای که دراین خصوص شده،تحول ملموسی در تدریس کلاس های درس ایجاد نشده.اگر قرار باشد نقطه ای را برای تغییر حرکت بشر در نظر بگیریم، بی تردید آن نقطه،نقطه ی شروع آموزش است که قادر به تغییر ذهن ها و ذات ها است، هر آموزشی در کنار باز کردن پنجره های جدید به سوی بشر، چالش هایی را نیز ایجاد می کند،یکی از آن چالش ها،کج فهمی است،کج فهمی همچون جاده ی تیره و تاری است که افق روشنی دارد اما برای نیل به آن افق، هرگز نمی تواند مسیری درخور را پیشنهاد دهد و فراگیر را با افق روشنش سردرگم و با راه پیج در پیچش سرگردان می شود،ذهنی که به شعله های کج فهمی آغشته شده باشد نمی تواند یک بازخورد واقعی به معلم ارایه دهد،انباشت کج فهمی به معنای "روی هم قرار گرفتن دومینویی و بی ضابطه ی مفاهیم درسی" است، در این صورت دانش آموز، حامل سطح بالایی از دانش و محتوا است اما قادر به ترسیم مسیر همرسانی مطالب و در نتیجه ایجاد یادگیری نیست،در این مقاله انواع کج فهمی را توصیف می کنیم، ویژگی بهترین تدریس ها را شرح می دهیم و در نهایت نتیجه می گیریم که: انباشت کج فهمی در ذهن دانش آموز موضوعی نیست که با بهترین روش های تدریس رفع شود و راه حل آن استفاده از دوگانه ی تربیت-علم همچون "روانکاوی"و"آموزش تخصصی" است که در ادامه به آن پرداخته ایم.
کلیدواژه ها